محبوب بن ابى الزناد: انصار مى گفتند: ما حرامزاده بودن افراد را از طريق دشمنى با على بن ابى طالب مى شناختيم.
عيسى بن ابى دُلَف مى گويد برادرش دُلَف ـ كه به مناسبت نام او پدرش را ابودلف مى گفتند ـ از على بن ابى طالب بد مى گفت و او و پيروانش را تحقير مى كرد و آنان را به نادانى نسبت مى داد. يك روز كه در مجلس پدر خود نشسته بود و پدرش حضور نداشت، گفت: اينها مى گويند كه هركس از على عيب جويى كند حرامزاده است و شما غيرت امير را ـ مقصود او پدرش بود ـ مى دانيد و امكان ندارد به احدى از اهل حرم او گمان بد برده شود، ولى با اين حال من على را دشمن مى دارم! عيسى مى گويد: هنوز اين سخن را تمام نكرده بود كه ابودلف وارد شد و ما با ديدن او به احترامش بلند شديم. او گفت: آن چه را دُلَف گفت، شنيدم. حديث، دروغ نيست و خبرى كه در اين باره وارد شده است، محل اختلاف نمى باشد. به خدا قسم، او (دُلَف) زنا زاده و نطفه حيض است؛ زيرا من بيمار بودم و خواهرم كنيزى را كه متعلق به او بود و من دل بسته اش بودم، نزد من فرستاد. طاقت نياوردم و با او كه حيض بود همبستر شدم و آن كنيز، دُلف را حامله شد و وقتى معلوم شد حامله است، خواهرم او را به من بخشيد.
پس، دشمنى دلف با پدرش و عداوت و مخالفتش با وى ـ كه اظهار تشيّع و علاقه به على مى كرد ـ به آن جا رسيد كه بعد از مرگ پدرش، از او بدگويى مى كرد.